کد مطلب:3512
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:22
آيا داستانهاي گذشته با مصداقهاي امروزي، انطباق پذيرند؟
1. مهمترين هدف در داستانهاي گذشتگان، عبرتآموزي براي نسل آينده است.
قرآن كريم در اينباره ميفرمايد: لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاِ ّ ?ُوْلِي الاْ ?َلْبَـَب;(يوسف،111) به تحقيق در سرگذشتهاي ايشان ]پيامبران[، براي خردمندان، عبرت و درسي است. تاريخ، گويا عمري است كه از انسان گذشته است و انسانهاي ديگر، در آيينة آن، عمر دوم خود را به بهرهگيري از تجارب عمر نخستين كه تاريخ مينماياند، سپري ميكنند، تا دوباره، خطايي را كه ديگران دچار شدهاند، مرتكب نشوند.
روش عبرتآموزي، روش ايه است، پديدهها را آيت ديدن و از سطح درگذشتن وبه اعماق دست يازيدن است. ويژگي آنان اين است كه نمودي رمز گونه دارند و هر رمزي به چيزي بيش از ظاهر خود دلالت دارد و آن رازِ رمز است; از اين رو، عبرت، مستلزم داشتن چشمي بينا (آلعمران،13)، عقلي ناب(يوسف،113) و دلي بيدار(نازعات،26) است.( قصه و نكات تربيتي آن در قرآن، سعيد مهدوي، ص 66، بوستان كتاب قم. )
2. از جلوههاي عبرتآموزي بودن داستانهاي گذشته، اين است كه نمونهها و مصداقهاي امروزي، تكرار آنهاست; از اين رو، حوادث امروزي و اشخاص آن، بايد از آن چه در گذشته روي داده، درس بياموزند.
3. در ارائة نمونههايي از اين است، ميتوان به رُخدادهاي زمان پيامبر6 در مقايسه با دوران گذشتة او اشاره نمود; مانند مقايسه متكبراني كه در برابر حضرت نوح، موضع ميگرفتند، با موقعيت بعضي از اشراف عرب كه در برابر پيامبر بزرگوار اسلام، جبههگيري مينمودند و بررسي تفاوتهاي آن دو; بدين توضيح كه هر دو به دعوت پيامبر زمان خود، جواب ردّ دادند; به همين دليل، قرآن كريم از زبان حضرت نوحغ به عنوان انكار و ردّ جهتگيري قوم خود كه به او پيشنهاد ميكنند فقرا را از خود دور كن، نقل ميكند: وَ مَآ أَنَا بِطَارِدِ الَّذِينَ ءَامَنُوَّاْ إِنَّهُم مُّلَـَقُواْ رَبِّهِمْ وَ لَـَكِنِّيَّ أَرَغكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ ;(هود،29) من، آنها را كه ايمان آوردهاند، ]به خاطر شما[ از خود طرد نميكنم; چرا كه آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند كرد، ولي شما را قوم جاهلي ميبينم.
خلاصه آن كه، قصههاي قرآن، هدفدار، آموزنده است. اما داستانهاي معمولي، لزوماً چنين نيستند; بلكه برخي از ويژگيهاي آنها عبارتند از:
الف . غالباً جنبه سرگرم كنندگي دارند.
ب . رسالتشان در جهت ارضاي خاطر خوانندگان و يا شنوندگان خود بوده، تنها درصدد جذب و علاقهمند كردن آنان ميباشند.
ج . گاهي در آنها، مخالف با ارزشها و باورهاي مردم نيز ديده ميشود.
د . داستان پردازان اين گونه قصهها، لزوماً صلاحيت رهبري فكري و اخلاقي جامعه را ندارند.
'û . غالباً تخيّلي بوده، فاقد ژرفا و عمق لازماند.
و . بر خلاف داستانهاي قرآن، با يكي دو بار خواندن، طراوت و شادابي خود را از دست ميدهند.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.